Chào các bạn! Vì nhiều lý do từ nay Truyen2U chính thức đổi tên là Truyen247.Pro. Mong các bạn tiếp tục ủng hộ truy cập tên miền mới này nhé! Mãi yêu... ♥

Five

"آخ!"

"فاک-متاسفم"

"آم فکر کنم..."

"هیش... یکم دیگه صبر کن"

یه سکوت کوتاهی به وجود اومد.

"آخ! مادرفاکر!"

"چجوری النور اینکارو میکنه؟"

"آم، شاید تو باید... "

"نه نه از پسش برمیام"

"آی، لویی! "

"هیش!"

دوباره سکوتی به وجود اومد، برای یک یا دو دقیقه. نفس های سنگین هری آرومتر شدن و همینطور هم لویی.

هری میدونست که لویی کارش تموم شده چون لبخند شاد و بزرگی روی صورتش ظاهر شده بود و همینطور چشمهاش برق میزد.

" الان میتونم نگاه کنم؟ "هری پرسید. یه هفته از روزی که لویی مچ هری رو با آرایش گرفت میگذره و حالا لویی فکر میکرد ایده خوبیه که دوباره انجامش بدن. هری اول مردد بود اما بالاخره اجازه داد تا لویی آرایشش رو انجام بده از اونجایی که خیلی دلش میخواست امتحانش کنه.

صادقانه، لویی فقط حسودی میکرد که هری اجازه داده که النور آرایشش کنه اما اون نه. خب قطعا لویی مهارت بیشتری داره... یجورایی!

"متاسفم اگر ازش خوشت نمیاد..." لویی با خجالت گفت و با انگشت های کوچیکش بازی می‌کرد همونطور که هری خودش رو توی آینه نگاه می‌کرد.

هری نفسش برید، "لو..." اون با چشمای گرد شده از شوک به خودش خیره شد(البته از نوع خوبش). اون ریملش رو داشت، که البته چند باری لویی اونو تو چشمش زد، و همینطور برق لب درخشانش و همچنین یکم رژ گونه هم زده بود که لویی به عنوان سورپرایز براش خریده بود. "معلومه که ازش خوشم میاد... ت-تو هم خوشت میاد؟"

امگا سریع سر تکون داد و روی پاهای هری نشست و پیرهنش رو توی مشتش گرفت. لویی بعد از اینکه بوسه ای روی بینی هری گذاشت زمزمه کرد "البته- من دوستش دارم. دوستت دارم"

هری بلافاصله سرخ شد و باعث شد گونه هاش حتی از قبل از قرمزتر به نظر بیان،" منم دوستت دارم"

_______
چند ماهی گذشت و هری بیشتر با اون قسمتش که به چیزای زنونه علاقه داشت کنار اومد. گاهی اوقات مردد میشد، اما لویی همیشه مشکل رو حل می‌کرد . لویی همیشه میدونست چطور اینکار رو بکنه.

اونا توی خونه النور بودن، لویی و النور روی مبل نشسته بودن و هری روی اون فرش پُفی (که نمیتونست دستشو ازش دور نگه داره) و کنار هری، یه دختر با چشم های آبی زیبا و یه نگاه خیره ی سخت. به هر حال وقتی النور با پاهاش، شونه اش رو تکون داد نگاه خیره اش ملایم تر شد.

"این دوستمه، کارا" النور گفت و به اون دختر اشاره کرد. لویی سلام کرد و همینطور هم هری، و در جواب یه سر تکون دادن کوچیک تحویل گرفتند. "کارا قراره یه مدت اینجا زندگی کنه."

هری یکی از ابروهاش رو بالا انداخت، ناخودآگاه فرش نرم زیر انگشتاش رو نوازش میکرد"برای چی؟"

" پدر و مادرم از خونه پرتم کردن بیرون" کارا زمزمه کرد. یه مقدار خشم و همینطور ناراحتی توی صداش بود. پسرا حرفشو شنیدن و النور آه کشید.

" اوه... چرا؟ " هری پرسید.

"چون..." کارا سرش رو بالا گرفت و به سقف نگاه کرد و بعد به النور خیره شد. چهره اش طوری بود که انگار نمیدونست چی باید بگه ولی النور در جواب بهش لبخند زد.

"چون اونا خوششون نمی اومد که من یه ترنس-آلفام" کارا گفت و شونه هاش رو بالا انداخت. هری و لویی شوکه بودند چون ترنس-آلفاها و ترنس-امگاها خیلی نادر بودند. معمولا مردم به جای تغییر موقعیتشون فقط باهاش کنار می اومدند.

یه ترنس-آلفا یعنی کارا یه امگا به دنیا اومده (یا شاید یه بتا) اما احساس میکنه که توی موقعیت اشتباهیه، این شبیه ترنسجندرها* بود فقط به جاش اونا موقعیتشون رو تغییر میدادند.

"واو" هری زمزمه کرد، البته بیشتر با خودش بود تا با کارا، "مادر و پدرت افتضاحن"

کارا آروم به این خندید، "آره هستن. اما خوشحالم که اینکار رو کردم. امگا بودن احساس درستی نداشت. من همیشه از اعماق وجودم میدونستم که متفاوتم، که یه آلفام."

"و هستی" النور با لبخند گفت و موهای کارا رو بهم ریخت. "و من خیلی بهت افتخار میکنم. "

در حالی که دوتا دختر با عشق بهم خیره شده بودند, لویی به پهلوی هری ضربه ای زد و به اون دوتا اشاره کرد. هری با سر تایید کرد. میفهمید که امگاش سعی داره چی بگه. اون دوتا یه زوج عالی میشدند.

وقتی که از اونجا بیرون اومدند. هری دست لویی رو گرفت و انگشتاشون رو بهم گره زد. لویی تکونی به دستاشون داد و اونا رو بالا آورد و پشت دست هری رو نرم بوسید. هری الان احساس بهتری به قسمت زنانه اش داشت، حالا میدونست که اون تنها کسی نیست که یه کاری بر خلاف موقعیتش انجام میده.

و وقتی که توی خونه بودند، قبل از خواب، لویی تک تک انگشتای لاک زده هری رو بوسید و بهش گفت که عاشقشه. " عاشقتم تو د مون اند بک*، آلفای زیبای من"

****
ترنسجندر: کسانی هستن که میدونن که هویتی مخالف جنسشون دارن اما علاقه ای به عمل کردن و بازتایید جنسیتشون ندارن و فقط کارها و رفتارهای مطابق با جنس مخالف انجام میدن. (اگر اشتباه میکنم تصحیحم کنید لطفا)

To the moon and back:یه اصطلاح به معنای عشق زیاده که خودش رو نوشتم چون اصلش قشنگتره تا معنیش:')

All The Love.
_A

Bạn đang đọc truyện trên: Truyen247.Pro