"درحالی که دویست و اندی سال از آپدیت مزخرف آخرش گذشته بود، مِری رایدر دوباره با پررویی تمام جرئت کرد دوباره آپدیت کند. فقط سرش را قطع نکنید، با تچکر."

معذرت میخوام، خیلی. خودمو دیگه زده بودم به اون راه ها... X)

یه معذرت خواهی به شما بدهکارم (که صاف شد) و یه معذرت خواهی به نویسنده ی عزیزی که چهار ماه پیش باهاش مصاحبه کردم و گفتم "بزودی کتابو آپ میکنم." میدونم، حرکت دیک هِدانه ای بود ولی کاریه که شده :(((( ببخشید. *از قلبش میگیرد و متوجه میشود قلب سمت چپ سینه است*

میرسیم به نویسنده جانمان :))

اگر طرفدار داستانهای استریت هستید، حتما "کارتل" رو خوندین

دیگه فهمیدین کیه :/ توضیحات لازم نیست :) از بس که این نویسنده دوست داشتنیه

البته، به غیر از کارتل، آیدا، استعدادش در نویسندگی رو تو "هو ران د ورلد" (کی دنیا رو کنترل میکنه) -که یه لاین خیلی معروف از آهنگ بیانسه ست :,)- بهمون نشون میده. من کارتل رو نخوندم، چون واقعا استریت نمیتونم بخونم، ولی این دلیل بر بد بودن یا ضعیف بودن داستان نمیشه.

تو فوریه ی 2015 به واتپد ملحق شده و از همون موقع @hesexual معنا به خودش گرفته.

یادداشت های روزانه ی یک فمینیست خشمگین کتابیه که واقعا به دل میشینه، اگه به حد کافی اون حس فمینیستی رو تو وجودتون داشته باشید :)

خب؛ میریم که مصاحبه رو داشته باشیم *لبخند خبیث ولی خجل زده ای میزند*

hesexual

مصاحبه ی مری با آیدا *-*:

اولین داستانت رو کِی نوشتی؟

اولين داستانممال بچگيم بود. ٩؟ ١٠ ؟ عنوانش بود "دختري با كفش هاي آل استار" و دربارهزورگويي تو دبيرستان بود. اولين فن فيكشنم درباره وان دي نبود و توي بلاگفاس. بياييناصلا دربارش حرف نزنيم.

اولین داستانی که تو واتپد پابلیش کردی اسمش و موضوعش چی بود؟

كتاب شعرهاي كوتاه انگليسيم. در عرض يك هفته ديليتش كردم.

چند ساله مینویسی؟

از وقتي سواد پيدا كردم مي نوشتم چون نوشتن براي من، مثل روشي براي شناخت و لمس دنياي اطرافم بود. هنر كلمات و بازي با واژه ها رو هميشه خ دوست داشتم.

ایده هات از کجا میان؟

از جاي چنگ دور دستمال هاي گرون قيمت،از زيبايي مادري بعد تولد فرزندش، از ٥ ثانيه آخر قبل مرگ، از نور خورشيد ظهر لاي پردههاي آبي، روياهاي نصفه نيمه، ركوردهاي قديمي و نوارهاي كهنه ، لرزش شكوفه هاي بادوم،عشق ساعت ٢ نيمه شب توي خيابون ها، روياهاي نوجووني. هر روز كه آفتاب طلوع ميكنه وهر شب كه غروب ميكنه همه و همش يه الهامه. همش يه پيامه كه به هر گوشي نميرسه.

رنگ مورد علاقه ت چیه؟

آبي بنفشو خاكستري

شخصیتی که خیلی نزدیک به شخصیت خودته؟

اگه منظورت در كل توي كتاب هاس، من با جو مارچ و اليزابت بنت خ ارتباط برقرار ميكنم. توي داستان خودم؟ قطعا فالوون.

 (جو مارچ اسپیریت انیمل منه *-*)

شخصیت مورد علاقه ت از اونایی که خودت خلقشون کردی؟ (چه تو فن فیکات چه تو فیک هات)

هنوز وجود نداره

بهترین داستانت از نظر خودت؟

كارتل؟ چون برنامه ريزي شده تر و بيشتر و طولاني تر از همه داستان هامه.

همينطور يه داستان كوتاه درباره ي يه پسر فلج و يه دختر دارم كه عاشقشم، حساب ميشه؟

 (البته ^_^)

نویسنده هایی که ازشون الهام میگیری؟

جين آستين،تولستوي، اسكار وايلد، چارلز بوكوفسكي، سيلويا پلات، خواهران برانته، ديكنز، همينگوي

 (*چشمهایش قلب پرت میکند*)

کدوم داستانت باعث میشه به خودت افتخار کنی؟

نميدونمwho run the world داستانه يا نه. ولي باارزش ترين كتاب واتپدمه.

مشکلی که تو واتپد با خواننده ها داری؟

بعضي از خواننده ها فقط دنبال اسمات ان، بعضي ها سطحي بين و ايرادگيرن، بعضي ها تخريب ميكنن و اسمشو انتقاد ميذارن، بعضي ها فكر ميكنن فن فيك نويس ها زندگي ندارن و تو يه انباري با يه گوشي و صفحه كيبورد افتادن و خ الهام هاشون از اسمون مياد. آه قلبم.

 (*دستش را اینبار روی سمت چپ سینه اش میگذارد*)

ایراد های خودت تو نوشتن از نظر خودت؟

خ ديگه جزئيات رو ميارم. كلمات درست نميان. فقط موقع نوشتن ميفهمم بايد چيكار كنم. گاهي هم تنبليم بالا ميره.

هدفت تو واتپد؟

خلق يه كاركتر دختر كه هم قوي باشه هم شكننده. كسي كه خواننده نوجوون تو تختش با چيپس و پفك باهاش برقرار كنه. من فقط ميخواستم يه دخترو بسازم كه ساده و دوست داشتني باشه. شايدم هدف ديگم خوندن كتاب هاي جالب و شعرهاي گيرا بود. :)

خیلی ممنون که وقتتو گذاشتی و معذرت میخوام که زودتر آپدیتش نکردم، تو فوق العاده ای :)

و ممنون از شما که خوندینش درضمن خیلی دلم تنگ شده بود همینطوری چیزای رندم تایپ کنم و بدونم که یکی میخونتشون، حتی اگه هیچ اهمیتی هم نده.

مـِ ـریـ ـلـ ـآ