Prologue
انگشت کردن اون ستاره یادتون نره =)
~~~
"مطمئن نیستم که باید اینکار رو بکنم یا نه زین" هری آه کشید و زین شونه اش رو مالید، "حداقل باید تلاش کنی رفیق، هیچوقت نمیتونی بفهمی چی میشه اگر تلاش نکنی"
هری سرش رو تکون داد"آره، آره، حق با توئه، الان میرم قبل از اینکه پشیمون بشم" هری به زین یه لبخند کوچیک تحویل داد قبل از اینکه ازش دور بشه تا تام رو پیدا کنه.
اون میتونست صدای تام رو از اونطرف پیچِ راهرو بشنوه، اون صبر کرد و نفس عمیقی کشید تا تپش قلبش رو آرومتر کنه قبل از اینکه بره جلو.
اون خشکش زد وقتی تام رو با یه پسر دیگه دست تو دست دید که هر دو لبخند میزدند و در حال حرف زدن بودند.
"قراره به دوستات در مورد خودمون بگی یا نه؟" اون پسر پرسید. تام با یه لبخند سر تکون داد "آره، فقط میخواستم قبل از اینکه بهشون بگم مطمئن بشم که رابطمون جدیه، میدونی؟"
"میفهمم. خوشحالم که رابطمون جدیه، تو فوق العاده ای" اون پسر گونه تام رو بوسید و باعث شد لبخند تام پهن تر بشه و اون پسر رو برای یه بوسه جلو بکشه.
خون هری از روی عصبانیت و حسودی به جوش اومد، با خشم نفس میکشید. احمق فاکی، اون با خودش فکر کرد. اون میخواست همون کسی باشه که تام اون رو مال خودش صدا بزنه، اما ظاهرا این قرار نبود اتفاق بیوفته.
اون چرخید تا از اونجا دور بشه اما آخ کوچیکی از دهنش بیرون اومد وقتی بدن کوچیکی محکم به قفسه سینه اش برخورد کرد و اون بدن کوچیکتر به عقب تلو تلو خورد و روی زمین افتاد.
"شت، متاسفم" هری به سمت پایین و پسر کوچیکتر نگاه کرد و دستش رو برای کمک پیشنهاد داد، پسر کوچیکتر دستش رو گرفت و هری در حالی که اون رو بالا میکشید متوجه شد که چقدر دست اون پسر کوچیک و نرمه.
"معذرت میخوام بابت این، من یکم دست و پا چلفتی ام" اون پسر ریز خندید و موهاش رو مرتب کرد. هری سرش رو تکون داد "اشکالی نداره" اون پسر رو برای دو ثانیه بررسی کرد قبل از اینکه یه ایده ای به ذهنش برسه.
"من هریم، اسم تو چیه؟" اون پرسید و پسر به نرمی لبخند زد "من لوییم"
" از دیدنت خوشحالم، امیدوارم دوباره بتونم ببینمت" هری بهش لبخند زد و لویی هم لبخندش رو جواب داد و سرش رو برای تایید تکون داد "منم همینطور"
***
خب اول تصمیم گرفتم این یکی رو استارت بزنم چون کوتاه تره😁
اگر مهربون باشید زود آپ میشه😇
لویی این داستان از همین الان داره شور کیوت بودن رو در میاره😭💙
حرفی چیزی؟
بوس بهتون لپ گلی های من 😍💋
All The Love.
_A
Bạn đang đọc truyện trên: Truyen247.Pro