Chào các bạn! Vì nhiều lý do từ nay Truyen2U chính thức đổi tên là Truyen247.Pro. Mong các bạn tiếp tục ủng hộ truy cập tên miền mới này nhé! Mãi yêu... ♥

4. BLIEBERS

[ هشدار ¡!¡! من وقتی چیزی درباره ی فندمی میگم، منظورم اکثریته. معنی نمیده شما هم همونطور باشید که اینجا نوشته شده. امیدوارم اینو فراموش نکنین :,) ]

فندمی که میخوایم درباره ش حرف بزنیم...

یه فندمِ...خیلی...افسانه ایه...

شدت فنگرلی/فن بویی [شک دارم تو این فندم فن بوی هم داشته باشن. عرررر باید فندم توایس [اسمش وانس عه] رو ببینین اصلا تو فن چنتاشون صدای عربده میاد از بس که همشون پسرن *از خنده روی راحتی غلت میزند* *مثل همیشه می افتد روی زمین*]

کجا بودیم؟

آها شدت فن گرلیاشون *فلش بک میزند به جُن جُنگوک که گفت طرفدار جاستین بیبره و چندتا آهنگشو کاور کرده* و فن...*فلش بک میزند به آشر که تقریبا استاد جاستین بوده*...فن بویاشون *فلش بک میزند به نایل هوران که بلیبر بود* و فن بویاشون در اون حدیه که‌‌...خیلی زیاده اصلا نمیخوام درباره ش حرف بزنم.

بلیبرها.

بلیبرها این کلمه ی "بلیب" رو که در واقع از ادغام "بیبر" و "بلیو" به معنی باور داشتن یا باور کردن هستش رو به یه مرحله ی جدید رسوندن...

اونقدری که بلیبرا به جاستین وفادارن و بهش باور دارن، آشیل به تروی نداشت [البته که نداشت *به زانویش ضربه میزند و میخندد*]

من حتی یک روز هم که شده تو فندم بلیبرها نبودم. اصلا، و ابدا...ولی دوستای بلیبر داشتم...

اون زمان که طرفدار سه هزار آتیشه ی انریکه بودم و این لوس بازیای فندم و این حرفا زیاد مطرح نبود، دوستم، هلیا [که اونایی که از دو سال پیش کتابامو میخونن و یا کتابای قدیمیِ خجالت آورم رو خوندن میشناسنش*] بلیبر بود. اون بهم گفت انریکه هر چی فن داشت بعد اینکه جاستین اومد بلیبر شد...

و من حرص خوردم.

بعد یه اتفاقا و آشنایی های زیادی، از جاستین به شدت متنفر شدم. [اینو میگم در صورتی که کسی بین شما از جاستین بدش میاد] ولی...جاست می، هیم اند د مون رو نوشتم...زاستین داشت توش، ولی برای دو قسمت و اینا. باورتون میشه الان از جاستین خوشم میاد و دلم براش میسوزه؟

*هلیا...اون الان بلاکم کرده. دوسال تمام باهام حرف نزد و هرگز علت این کارش رو نفهمیدم. الان که دارم اینو مینویسم اشک تو چشمامه‌...معذرت میخوام

خب اونش بماند...

بلیبرا درسته روشون تف انداخته شده، درسته بهشون تو کنسرت آیدلشون توسط خود آیدلشون گفته شده خفه شن، درسته آیدلشون پنج شیش تا بچه داره و ماماناشون واقعا معلوم نیست کین*، درسته نادیده گرفته شدن، درسته آیدلشون رو انداختن تو زندان، درسته خیلی بی حرمتی بهشون شده، خیلی هیت گرفتن، ولی هنوزم عاشق جاستینن...

و پتانسیل اینو دارن که خودشونو باهاش شیپ کنن...

و همینطور پتانسیل اینو دارن که جاستین رو یه فرشته ی دل شکسته صدا بزنن...

دیگه فندم از این وفادار تر، از این بهتر؟ *زمزمه میکند؛ آرمی....* نهههه من که ندیدم. شمام ندیدین کامنت نذار فلان جا فلان کس عه

*در واقع اگر مامانای این بچه ها معلوم باشه، من نمیشناسمشون :( ببخشید

و قدمی فراتر میگذاریم در ایالت بلیبرها...


دا دا دا داااااااننننننننن

همین که پاتو گذاشتی سیل فن فیک های هیتروسکشوال [استریت خودمونه ددچ نترس] به سمتت هجوم میارن با ویو و ووت های نجومی وعع [معروف ترینشون "آی فل این لاو ویت مای انمی" تو همین واتپد خودمونه...و چندتا دیگه که هلیا بهم معرفی کرده بود ولی من نخوندم.]

این همه آدم، یه پسر...این همه مدل، یه پسر...

خب معلومه ادیت ها و این حرفا همش استریتن و با مدلهای مختلفن.

بلیبرا در اصل مثل دیرکشنرا نیستن که هریِ بی نوا رو با کندال ببینن فحشش بدن، بعد با کارا دلوین که بیچاره لزبینه، شیپش کنن براشون فن فیک بنویسن *هار هار میخندد و منتظر سیل عظیم دیرکشنرهای خشمگین میماند تا حمله کنند* [اینجا از این خبرا نیست، نود و نه درصد خواننده های من لری شیپرن]

در واقع، یه فِیزی که بعضی بلیبرها توش گیر کردن، فِیز "جلینا" هستش.

این کلمه ی خطرناک، وقتی به گوش بلیبرا میرسه، اول عصبانیشون میکنه یا باعث میشه قیافه ی "اهههه چندش" به خودشون بگیرن. حتی پوکر فیس هم تو این موقعیت ها گزارش شده.

ولی یه ری اکشن خیلی نادر وجود داره که...

اینطوریه که طرف با شنیدن اسم شیپی که از شیپ های معروف مُرده ست، چشماش برق میزنن، یه احساسی حمله میکنه به قلبشون و با چشمای اشکی لبخند میزنن، و بعد پنیک فن گرلی شروع میشه.

از این آدما بترسید.

خب...مسئله ی مهم دیگه تو این فندم به غیر از دوست دخترا و آهنگای هیت جاستین بیبر *لت می لاو یو در بک گراند پخش میشود* اون تنفریه که عمومیت به جاستین داره.

کوین هارت، از کمدین های معروف و عالی، یه چیزی گفت که من الان سه روزه یادم میوفته عر میزنم.

اون گفت؛ جاستین کانادایی عه. ولی آمریکایی محسوب میشه، چون هیچ کانادایی اینقدر عوضی نبوده.

ناتاشا لگرو؛ فنای جاستین اسمشون بلیبره چون غیرقانونیه که عقب مونده صداشون کنیم.

جف راس؛ سلینا گومز میخواست اینجا باشه ولی اون الان داره با مردها قرار میذاره. تو ولش کردی چون اون قبل تو سبیل درآورد.

اُ-نیل؛ به عنوان پدر شش بچه،‌تو باید به خودت بیای، پسرم. سال قبل تو به عنوان پنجمین فردی که همه ازش متنفرن معرفی شدی. حتی کیم جُنگ اون [رهبر کره ی شمالی] اونقدر رتبه ی کمی نیاورده، و اون از آهنگای تو برای شکنجه مردم استفاده میکنه.

و...و...و...

ولی جاستین یه چیز مهم داره.

بعد از بلیبراش که بهش ایمان دارن، یه تعریف پنهان از یه افسانه داره...بیلی جو آرمسترانگ دوست داشتنی، خواننده ی گروه راک گرین دِی *سایدِ مُرده ی پانکش فعال میشود* وقتی فقط یک دقیقه استراحت میخواست، گفت؛

من جاستین بیبر نیستم، مادرفاکرا!

*خوشحال میشود و قلبش صدای کِ کِ کِ در می آورد*

و بعد از عصبانیت گیتارش رو کوبونده رو استیج. این مال خیلی وقت پیشه، یه چهار پنج سال پیش.

*فریاد میزند* کمپین حمایت از "یک دقیقه استراحت برای بیلی چون اون جاستین بیبر نیست، مادرفاکرا!" رو تاسیس میکنم هرکس خواست اینجا عضو شه.

اینجا.

گذشته از این مسائل، برمیگردیم به فندم. من چون بیرون فندم بوده م، فقط هیت دیدم...

ولی سری به فندمشون زدم.

در رو باز کردم. یه دختر خیلی معمولی سفید پوست دور و برای پونزده، شونزده ساله دیدم. اون داشت پوستر جاستین رو میبوسید.

تو یه گوشه ی دیگه، یه دختری داشت روی مانیتور داد میکشید.

کنار اون یه دختری داشت زار زار گریه میکرد و کل آرایش چشماش رو صورتش بود.

و این بود کل فندم.

درضمن روی جوکاتون کمی کار کنین، آدم نا امید میشه وقتی میبینه جوکای هیترا بهترن :(

ولی یه عکسی اد میکنم،‌ نمیدونم تو فندمتون یه اینساید جوک محسوب میشه یا نه، ولی میم خوبیه *لبخند گشاد میزند چون با این کار بلیبرها قرار است از او متنفر شوند*


اووووه نوت؛ این عکس پایینیه رو دیدم یک لحظه ی کوتاه فکر کردم کیم تهیانگه!

نوت آخر، مهم ترین نوت؛

نمیخوام از اونایی باشم که الکی میگن: ما باید به همه احترام بذاریم، شاید با انتقاد و گفتن حقیقت ناراحت بشن...

ولی، دوست دارم حقیقت رو بنویسم. هر چی میبینم و درباره ش تحقیق میکنم، باید حداقل درست باشن. اگه کسی با این کتاب وارد یه فندمی بشه و ببینه وضعیت خیلی متفاوته، خب مطمئنا فکر میکنن من اراجیف مینویسم. فرقی هم نمیکنه که فندمی باشه که من توش هستم یا نیستم. پس لطفا منو درک کنید، و بدونید که هر کلمه ی اینجا مسئولیت داره.

یه درد و دل کوچیک هم بکنم که، تو پیج فری ال جی بی تی، یه کتابی داشتم که درباره ی گرایشات مختلف بود و قصدم کمک به کسایی بود که سردرگمن، چون خودم مدت زیادی گیج بودم و اذیت شدم. ولی مسئولیتش زیادی سنگین بود...با اینکه از کارای موفق پیج بود، ولی آن پابلیشش کردم.

کمک کنید این کتاب اونطوری نشه :) خیلی ممنون!

لبخندشو ووش *~* مژه هاش *~*

*چشم غره میرود* چیه خو بچه م کیوته :,( [اولین باره که جاستین رو کیوت صدا میزنم و همچین فکری میکنم. خدا به خیر کنه ○.○]

مریلآ

Bạn đang đọc truyện trên: Truyen247.Pro