Chào các bạn! Vì nhiều lý do từ nay Truyen2U chính thức đổi tên là Truyen247.Pro. Mong các bạn tiếp tục ủng hộ truy cập tên miền mới này nhé! Mãi yêu... ♥

part16

Pov-T
روی صندلی راک¹چوبی وسط اتاق نشسته بودم و تقریبا چندین شیشه ودکارو به اخرشون رسوندم
کمرم هنوز تیر میکشید ولی خب تحملشو نداشتم دوباره‌ چهره لعنتی اون جئون عوضی رو ببینم
خوندن نامه های جدیدی که افرادم گرفته بودن جالب تر بنظر میومد²
انتخاب مرکز جدید رقص کلاغها
بعد از دیدن شکار جدیدم نیشخند عمیقی به لب زدم
مادام ریتا اسپیلرز مادری که دخترشو جلوی برادر کوچکترش به قتل رسونده
و مشخصا خطی که روی این کاغذ مچاله می‌دیدم برای یه بچه بود با کنار گذاشتن نامه
ماسک سفید رنگمو از روی میز برداشتم
وقت شروع یه بازی جدیده کاراگاه
قهقه ی بلندی از بین لبام خارج شد و با قرار دادن ماسک بین انگشتام روی صورتم از سر جام بلند شدم
که باصدای محکم کوبیده شدن در و باز شدنش متوجه چهره ی اشفته ی اون کارگاه احمق شدم
-توی لعنتی بازم فرار کردی
فریادش واقعا گوش خراش بود
خونسردیمو حفظ کردم و با قدمای ارومی بهش نزدیک شدم
هی مرد ریلکس باش
یقمو بین انگشتاش گرفت و با کشیدنم سمت خودش بلند تر فریاد زد
-تو هربار تنهام میزاری و گم و گور میشی...و بعد برمیگردی و میگی دوستم داری؟
به ارومی چاقوی جیبیمو بیرون کشیدنم و با قرار دادنش تنها چیزی که تو چشماش میدیدم تعجب و نا امیدی بود
تی ذره ای ترس نداشت کلمات تو چشماشو بخوبی میخوندم
چشمایی که دقیقا شبیه اون مردتیکه عوضی بود
+هی چیشد؟ فکرشو نمیکردی من بتونم تورو بکشم؟
اوه جئون میتونم قسم بخورم اگه زودتر از وجودت باخبر میشدم اولین قربانی من تو بودی
-چ...چی داری میگی ویکتور حواست هست این تیغه رو گردن کیه ؟
تیغه ی چاقورو کمی بیشتر به پوست سفید رنگش فشار دادم و با دیدن قطرات سرخ رنگ خون نیشخند عمیقی روی لبام ظاهر شد
+عجیبه خون پدرت تیره تر بود
چیه جئون مگه تو کاراگاه نشدی که قاتل پدرتو پیدا کنی؟خب الان میتونی ببینیش
سر و مر و گنده روبه روت ایستاده خب نظ..
جملم تموم نشده بود که با مشت محکمی که به صورتم برخورد کرد ماسک سفید رنگمو روی زمین و طعم گس خون رو از بین لبام حس کردم
ای بابا چه خشونتی
لبخند عمیقی به لب زدم و با حرکت زبونم خون روی لبامو تو دهنم کشیدم
+ای بابا...توکه انقد وحشی نبودی
-توی عوضی مستی اصلا حواست به حرفات هست ویکتور ؟
+ویکتور عزیزم؟
بعد از قهقهه ی بلندی به مرد روبه روم خیره شدم
-من کیم تهیونگ هستم
الان و در این لحظه شاید هیچ ویکتوری که بشینه لیلی به لالات بزاره وجود نداره
فقط کیم تهیونگی که از تو و تک تک اعضای خاندانت و هرچیزی که به تو مربوطه بیزاره
نیشخندی به چهره ی متعجبش زدم
فقط از حالت چشماش میتونستم فرو ریختن روانشو بفهمم...و دیدن این صحنه انقدر لذت بخش بود که نمیتونستم ازینم زیباترش نکنم
+ایبابا چیه نکنه فکر کردی عاشقتم جئون؟
من از همون لحظه ی اول
شاید حتی قبل ازون
با قدمای ارومی بهش نزدیک تر شدم و فاصله ی بینمون رو به صفر رسوندم تا بتونم کنار لاله ی گوشش با لحن زمزمه واری حرفمو ادامه بدم
+همیشه دلم میخواست چهره ی شکستتو ببینم
چون میدونی اون مرد قبل مرگش چی گفت؛
اون گفت من هرگز نمیتونم بهت اسیب بزنم
و حدس بزن چیشد؟من انجامش دادم
این تازه شروع بازیه جئون
.
‌.
.
‌.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
فکر میکردم کلاغتونو فراموش کردین ولی وقتی اومدم واتپد و این حجم حمایتای قشنگتونو دیدم نتونستم پارت جدیدو ننویسم با اینکه هنوز خستگی کنکور دیروزم تو تنمه
ولی کلی ذوق کردم
ممنونم از همتون مهربونا که کلی باعث خوشحالیم شدین🥹🤍

1:راکRock: توضیحی نداره ازون صندلیا که میشینی روش اینور و اونور می‌ره🤣

2:فک کنم تو کامنتا دیده بودم که گفته بودین نامه ها چطور بدستش میرسه خب عزیزان بعدا اینو دقیق تر توضیح میدم فقط در حدی بدونین که نامه ها مستقیم به دست کلاغکمون نمیرسه به هرحال کلاغا گله ای زندگی میکنن

راستی ازونجایی که یکم جدیدا کم لطفی میکنین میخوام شرط ووت و کامنت بزارم برای پارت بعدی و در عوض طولانی ترش کنم هروقت این پارت به ده تا کامنت و سی تا ووت برسه پارت جدید داریم تا اون موقه مراقب خودتون باشین قشنگا بای بای 💅🏻

Bạn đang đọc truyện trên: Truyen247.Pro