Chào các bạn! Vì nhiều lý do từ nay Truyen2U chính thức đổi tên là Truyen247.Pro. Mong các bạn tiếp tục ủng hộ truy cập tên miền mới này nhé! Mãi yêu... ♥

part 8

با حالتی که توش کلافگی و پوکری موج میزد بهشون که دهن به دهن هم میدن خیره میشم
یه نگاه به اون و یه نگاه به اون میندازم
+ آه کافیه، اینجا اداره ست نه اتاق خوابتون
حرفمو گفتم و از جام بلند شدم
از اتاق بازجویی بدون مکث خارج شدم و با چند برگه بین دستام میزارمش جلوی یونگی و ضربه ی ارومی برای اشاره بهش میزنم
+امضاش کن، بعدش میتونی بری
دستامو دو طرف میز گذاشتم و با جدیت حرف زدم
+در ضمن از شهر خارج نشو
با رفتنشون تا انتهای ساعت کاریم تو اتاقم میمونم و نامه های کلاغو یکی یکی میخونم
کش و قوسی به کمر خشک شدم میدم و
از حس خستگی و کوفتگی بدنم اه خش داری میگم و کت بلندمو از روی صندلیم برمیدارم و میپوشمش
+امروز کاملا خسته کنندست
توی فکر بودم و زیر لب حرف میزدم که صدای خسته نباشید های تکراری همکارا به گوشم رسید
لبخند گرمی بهشون میزنم و بالاخره از اداره خارج میشم
بین قدمای ارومی که تا خونه برمیدارم از خنکی هوای مسیر و اسمون پر از ستاره لذت میبرم
با رسیدنم به خیابونی که خونم انتهاش قراره داره به وضوح در قهوه ای رنگ خونه رو میبینم و زیرلب زمزمه میکنم
-بالاخره استراحت
با دیدن سایه ای که از خونم خارج میشه ودفاکی زیرلب می‌گم و سمتش میدوم
و حالا میتونم ببینمش
مرد قد بلندی که ماسک سفیدی روی چهرش داشت و موهای مشکی رنگ و خوشحالتی که چندین تارشون روی ماسک رو پوشونده بود
با صدای دلنشینی زمزمه کرد
+سلام کوکی من...از دیدنم خوشحالی؟
بلاخره کلاغ و ملاقات کرده بودم و با ترس و یکمی تعجب نگاهش می کنم و زیر لب طوری که نشنوه میگم
   -چی...الان جدی چی گفتی؟
کوکی من؟
سوالی بهش خیره میشم که صدای خنده های گرمش فضای اطرافمو پر میکنه
+کلاغتو نشناختی کارآگاه خیلی وقته مشتاق یه مکالمه م
عصبی تر شدم جدی خودشه
همینجا فاکینگ تو خونم بود
-توی عوضی..
با شنیدن صدای تکخند حرص درار و رو مخش   که بین حرفم پریده دوباره اون صدای لعنت شدش به گوشم رسید
-می دونی که فحش چیز بدیه کارآگاه، نوچ نوچ نوچ
برای ادامه ی حرفش نزدیک تر شد و با لحن جدی تری زمزمه کرد
- نیازه کمی باهم صحبت کنیم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
صلوات بفرستین عزیزان بالاخره همو دیدن🫶

Bạn đang đọc truyện trên: Truyen247.Pro